بسم الله الرحمن الرحیم
پیک کوی قدسیان
ای پیک کوی قدسیان از من بگو جانانه را
کای شمع بزم عاشقان رحمی مر این پروانه را
درد مرا درمان کند، دشوار من آسان کند
هرچه که خواهد آن کند؛ حکم است آن فرزانه را
ای ساقی بزم الست، ای کهنه رند می پرست
از ساغری میدار مست، این سرخوش پیمانه را
بیتابم از درد فراق؛ طاقت ز من گردیده طاق
تا کی رسد روز تلاق؛ بینم رخ جانانه را
ای دوستان یکدله، دیگر ز من شد حوصله
کو سلسله، کو سلسله؟ بندید این دیوانه را
آنچه که اندر دل بود، اظهار آن مشکل بود
دردم همه از دل بود؛ سرّی است این کاشانه را
لطف الهی یار شد؛ بیگانه ای غمخوار شد
خوابیده ای بیدار شد؛ رحمت مر آن بیگانه را
بیگانه ای بس آشنا، دل داده ای مست خدا
عیسی دمی مشکل گشا، گویم چه آن دردانه را؟
فانیّ در توحید بود؛ تابنده چون خورشید بود
درگاه او امّید بود؛ آبادی ویرانه را
نجمش به سیر مستقیم، در اوج وحدت شد مقیم
از کثرتش دیگر چه بیم؟ کوتاه کن افسانه را
منبع: دیوان اشعار
سلام علیکم
روزه داریتون قبول
از شما دعوت می کنم مطالب و مقالات ارزشمندی که در وبلاگ درج می کنید را در شبکه اجتماعی ویترین نیز منتشر کنید
+ الان نام کاربریتون ازاد و قابل ثبت است
و پستهایتان بدون نیاز به دنبال کننده در صفحه اول به همه کاربران نشان ذاده میشود
با سپاس